شبکه مجازی تکنسینهای اورژانس115 یزد

کاری از تکنسینهای اورژانس یزد

شبکه مجازی تکنسینهای اورژانس115 یزد

کاری از تکنسینهای اورژانس یزد

شبکه مجازی تکنسینهای اورژانس115 یزد
این شبکه در نظر دارد اخبار، مطالب، انتقادات، پیشنهادات و حرفهای دلتنگی تکنسینهای اورژانس 115 را درج نماید.
شما تکنسینهای اورژانس115 می توانید از طریق:
تماس با: 09133500694
ارسال به سامانه پیامکی:
121 4230 000 1000
پست الکترونیکی emt115yazd@gmail.com
درج در قسمت نظرات وبسایت
مطالب خود را به انتشار بگذارید.
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

مقام دوم کشوری در رده نوجوانان داشت. بسیار سعی می کرد دردش را پنهان کند اما فشار زیاد درد چهره اش را تغییر داده بود. وقتی آمبولانس روی یک دست انداز کوچک رفت، تحملش کم شد، پلک ها و لبهایش را فشار داد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۴۹

یادم نمی رود. تابستان سال 89 بود. آن موقع با توافقی که شده بود، غذای هرشیفت را از بیمارستان می گرفتیم. هرچند غذایش اصلا کیفیتی نداشت و بعضی اوقات قیدش را می زدیم...! البته بردن غذای بخش اعصاب و روان که دو خیابان با پایگاه ما فاصله داشت هم گردن اورژانس انداخته بودند! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۴
سنسور پالس اکسی متری همچنان وصل انگشت پسربچه بود. همگی مشغول رسیدگی به بیماران بودیم، پسر بچه هم حالش خیلی بهتر شده بود بطوریکه با پدرش بازی میکرد. در این حال ناگهان مادرش با فریاد بلند و گریه و زاری به وسط بستری مردان آمد و گفت: بچه ام دیگه نفس نمی کشه، از دستم رفت، عدد روی دستگاه صفر شد....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۱۰
هنوز 28 سالش بود اما یک و نیم سال پیش یه حادثه باعث شده بود تمام زندگیش فلج بشه. گذروندن زندگی برای خونوادشون خیلی سخت شده بود. آخه قطع نخاع شدن فقط خود فرد رو فلج نمی کنه...!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۰۷

خانواده این زن اصل و نسب محترمی دارند. اما این خانم الان با دهانی پر از خون و دندانهایی شکسته و بدنی کبود گوشه اتاق خونه پدرش افتاده بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۴