خاطره/وقتی اورژانس مظلوم باشد...!
یادم نمی رود. تابستان سال 89 بود. آن موقع با توافقی که شده بود، غذای هرشیفت را از بیمارستان می گرفتیم. خودمانیم هرچند غذایش اصلا کیفیتی نداشت و بعضی اوقات قیدش را می زدیم...! البته بردن غذای بخش اعصاب و روان که دو خیابان با پایگاه ما فاصله داشت هم گردن اورژانس انداخته بودند! بدین معنا که آمبولانس ما به نوعی سرویس غذای بخش اعصاب و روان باشد! ماه رمضان بود. یک روز با بچه ها دودوتا چهارتا کردیم و دیدیم اصلا کار درستی نیست که غذای پرسنل و بیماران بخش اعصاب و روان توسط آمبولانس برده شود(احتمال ماموریت همزمان طی این مسیر،آلوده شدن غذا در کابین عقب آمبولانس ون، شانیت اورژانس 115 و...) بنابراین با هماهنگی انجام شده با آشپزخانه بیمارستان و مسئولین مربوطه اعلام کردیم که بردن غذا به بخش اعصاب و روان توسط آمبولانس اورژانس 115عقلا و منطقا صحیح بنظر نمی رسد. فردای آنروز موقع افطار راهی بیمارستان شدیم اما آشپز بیمارستان گفت: از طرف مدیریت بیمارستان اعلام شده است که بخاطر سرپیچی شما غذا به شما تعلق نمی گیرد!
خب با کمال وقار و با سلامتی کامل، افطار را مهمان خیابانها شدیم تا یک مغازه لبنیاتی را جهت تهیه غذا پیدا کنیم... و همینطور هم شد!
چند شبی از غذای بیمارستانی محروم شدیم اما دوباره همین ماجرا تکرار شد! تا غذای بخش اعصاب و روان را نمی بردیم به ما هم غذا نمی دادند!
"هویت ارسال کننده نزد مدیریت سایت محفوظ می باشد"