۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۱۰
اشک شوق مادر بعد از گریه ای تلخ! +یک نکته علمی
روز گذشته کودک 5 ساله ای را از یکی از شهرهای استان یزد به بیمارستان شهید صدوقی(ره) اورده بودند. انگشت کوچک پایش بدنبال ترومای نافذ دچار پارگی شده بود. بدلیل گریه و زاری کودک و آزیتگی اش طب اورژانس کتامین عضلانی تجویز کرد تا براحتی بتواند بخیه را انجام دهد. طب اورژانس قبل از اعلام تجویز کتامین دستور آمادگی آمبوبگ اطفال را هم داده بود تا برای مراقبت راه هوایی آمادگی کامل داشته باشد. پس از اتمام بخیه، طب اورژانس روبه پرستار و پدرش کرد و گفت تا کاملا هوشیاری خود را پیدا نکرده است مرخص نیست و مراقب باشید که عدد روی دستگاه(O2 sat دستگاه مانیتورینگ) اگر پایین تر از 96 آمد مرا خبر کنید. سنسور پالس اکسی متری همچنان وصل انگشت پسربچه بود. همگی مشغول رسیدگی به بیماران بودیم، پسر بچه هم حالش خیلی بهتر شده بود بطوریکه با پدرش بازی میکرد. در این حال ناگهان مادرش با فریاد بلند و گریه و زاری به وسط بستری مردان آمد و گفت: بچه ام دیگه نفس نمی کشه، از دستم رفت، عدد روی دستگاه صفر شد....
با یکی دیگه از همکارام به بالینش رفتیم و دیدیم درست میگه، دستگاه صفر را نشون میده اما بچه داره خنده می کنه و تکان میخوره. جلوتر رفتم و سنسورش رو چک کردم. فقط سنسور از دستش جدا شده بود! کنار مادرش رفتم با لحنی متفاوت برای القای آرامش، مادر رو خطاب قرار دادم(شاید هم کمی تندی ملاحظانه کردم!). خنده مادرانه این زن برای کودکش برایم خیلی خوشحال کننده بود. اشکی که از روی تلخی می ریخت به اشک شوق درآمد...
این ماجرا را برای یکی دیگه از همکارهایم تعریف کردم می گفت اتفاقا مثالی از این ماجرا ازجمله سوالات کنکور کارشناسی ارشد امسال ما بود، اینکه: بیماری روی تخت ICU ناگهان دچار آسیستول می شود، اولین اقدام شما چیست؟ جواب:چک کردن چست لیدها!
صابر آقایی میبدی/کارشناسی فوریتهای پزشکی/بهمن92
۹۲/۱۱/۲۸