۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۲۵
مصاحبه با آقای دکتر محمدحسن نجفی-قسمت اول
"قسمت اول:"
برای انجام گفتگو با دکتر محمدحسن نجفی، دلایل زیادی داشتیم؛ از روزهای پر شور حماسه دفاع مقدس، از دوران پرتلاطم اما شیرین خدمتگذاری در سمت ریاست مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی استان یزد و ... همین عوامل باعث شد تا تقاضای مصاحبه با وی را ارائه کنیم که خوشبختانه در یکی از شبهای اسفندماه 92 آقای دکتر رخصت داد تا در دفتر کشیک 50-10 در مرکز اورژانس یزد این گفتگو را انجام دهیم. وی در مدت خدمتش در اورژانس 115 پذیرای جلسات زیادی بود، از موضوعات اداری گرفته تا بحثهای داخلی و مشکلات پرسنل اما جای خالی مصاحبه با ایشان بسیار محسوس بود. با این وجود در 60 دقیقه ای که با وی گفتگو کردیم، نکات جالب توجهی را مطرح نمود. مشروح گفتگوی ما با دکتر محمدحسن نجفی، دانشجوی جدیدالورود تخصص طب سنتی و ریاست سابق مرکز مدیریت حوادث و فویتهای پزشکی استان یزد را از نظر می گذرانید:
· یک معرفی اجمالی از خودتان داشته باشید.( سال تولد، شغل پدر و مادر، سوابق جبهه، ورود به دانشگاه، تخصص و سوابق کاری)
من محمد حسن نجفی هستم، پزشک عمومی، متولد 1350، پدر بازنشسته و مادر خانه دار، فرزند اول. یکسال جبهه بوده ام، یکبار مجروح شده ام، 15 ساله بودم که به جبهه رفتم و در 17 سالگی ام جنگ تمام شد.
حرفه ام در جنگ تک تیرانداز بوده است. جثه ای نداشتم اما آنجا که می رفتیم هرکاری می گفتند می کردیم. شلمچه و فاو بودم. در آخرین عملیاتی که تیپ الغدیر داشت یعنی یکماه قبل از پذیرفتن قطعنامه از ناحیه دست و پا مجروح شدم.
یکسال بعداز جنگ دیپلم گرفتم وو بعد از آن در دانشگاه علوم پزشکی یزد پزشکی خواندم و در سال 77 هم فارغ التحصیل شدم.
اولین جایی که بعداز فارغ التحصیلی رفتم روستای اسفندآباد ابرکوه بود، حدود 6 ماه از طرحم که گذشت به ستاد شبکه رفتم و در واحد مبارزه با بیماریها و آموزش سلامت کار می کردم. بعداز آن استخدام میبد شدم و در درمانگاههای شهر کار می کردم.بعد از آن اورژانس بیمارستان میبد و سپس یکسالی مدیر بیمارستان ابرکوه و دوسال هم رییس بیمارستان ابرکوه و دوسال رییس بیمارستان صدوق. بعداز آن 4سال معاون اجرایی مرکز بهداشت استان بودم و بعد هم رییس اورژانس 115 شدم. اخیرا هم دانشگاه قبول شدم و از اورژانس رفتم.
· فعالیتهای دانشجویی خود را مختصرا توضیح دهید.
در دوران دانشجویی هم در بسیج دانشجویی بودم و هم در انجمن اسلامی.آنوقتها زمان داغ فعالیتهای دانشجویی بود. مدتی مسئول فرهنگی پایگاه شهید رهنمون بودم و مدتی هم تربیت بدنی حوزه بسیج دانشگاه بودم. فعالیتهای دانشجویی زیادی داشتم.
· از همرزمان و دوستانتان کدامشان شهید شدند؟
شهید پارساییان شهید شفیع نادری ، شهید قدسی، که در گروه سرود بسیج دانش آموزی باهم بودیم، شهید وافی و...
· این درست است که می گویند بعضی از بچه های جبهه و جنگ تند و بداخلاق هستند؟
تند نیستند. خصوصیتی که دارند بخاطر وابستگی آنها به نظام است، کسانی که به جبهه رفته اند سختشان است که برای نظام کار نشود. مثلا طرف به شهرداری می رود و می بیند کاری که بایستی انجام شود نمی شود و میگه چرا نبایست انجام نشود رو چه حسابی رسیدگی نمی شود این را نمی تواند بپذیرد.آنوقت این تلقی تندی می شود در حالیکه بقیه دنبال گرفتن حقشان نبوده اند. یعنی امربمعروف و نهی از منکرشان جدی است، تلاششان بیشتر است.
· کلا چند وقت رییس اورژانس بودید؟مهمترین دستاوردهایی که داشتید چه بود؟
حدود 3 سال و نه ماه. بنظر من اورژانس در این مدت شناخته شد. قبلا مردم ومسئولین چهره اش را نمی شناختند. اورژانس را معرفی کردیم. مطالبه داشتیم، در هرجایی بلند بلند حرف زدیم تا همه اورژانس را بشناسند. صدا و سیما برنامه گذاشتیم، برنامه آموزشی گذاشتیم، روابط با ادارات، کلاسهای آموزشی در ادارات، مدارس و مهدکودکها و... همه باعث شد مردم اورژانس را بشناسند.
بعداز آن بحث پرسنلی و بکارگیری نیرو که حدود 230 الی 240 نفر بکارگیری شدند، تجهیزاتشان بهتر شد، مرکز مدیریت حوادث ایجاد شد. آموزش خیلی جای خوبی پیدا کرد. سطح تحصیلات پرسنل و نیز دانشجویان کارشناسی. در دانشگاه همه واحدهایش به شکلی درگیر حوادث شدند در حالیکه تا قبل از آن نمی دانستند حوادث چیست. الان همه شان دنبالش هستند و خودشان مطالبه آموزش دارند.
در کل معرفی چهره، آموزش همگانی و آموزش پرسنل، گرفتن نیرو، تجهیزات و امکانات مخصوصا در حوزه آموزش، فیلد آموزشی دانشجویان از مهمترین دستاوردها بود.
· آماری از پرسنل و پایگاههایتان را اعلام می کنید؟
نزدیک 300 پرسنل عملیاتی و 42 پایگاه.
· در کل وضعیت اورژانس را چگونه ارزیابی می کنید؟
در کشور نسبت به بقیه جاها بهترین جا نیست. جاهایی مثل تهران که بودجه های بهتر و مستقیمی می گیرند، خوزستان بخاطر راهیان نور و بعضی از قطبها مثل اصفهان بهترند اما در مجموع نسبت به سایر استانها جایگاه خوبی داریم. رتبه بندی نداریم اما حدودا چهارم یا پنجم هستیم. در بعضی موارد هم اول هستیم مثلا ما تا آخر امسال پایگاه کانکسی نخواهیم داشت. بحث نیرو ما تقریبا 80 درصد تکمیل هستیم.
بنظر شما وضعیت بهداشت و درمان استان چطور است؟
یزد نیروی انسانی خیلی خوبی در کشور دارد.بخش خصوصی فعالی دارد. پزشکان و متخصصان خوبی دارد، مردم نسبت به خیلی از جاها سطح سواد بالاتری دارند. اما مثل همه جای دیگر مردم بخاطر هزینه های درمان خیلی اذیت می شوند چونکه حمایت دولت خیلی کم است. با همه اینها یزد ارزانتر از جاهای دیگر است بخاطر همین است که خیلی از استانهای دیگر می آیند.
· دوست داشتید یک تکنسین عملیاتی باشید؟ چرا؟
کار قشنگی است، فوریتها، اورژانسهای بیمارستان و بهورزان درمانگاهها در خدمات سلامت پیشانی هستند. یعنی خط اول ارائه خدمت به مردم هستند. بیشترین مراجعات و بیشترین جایی که بار نگرانی و اضطراب و استرس در دریافت خدمتش اینجاهاست. بالاخره به ما هیچ موقع زنگ نمی زنند برای شادیها و خوشیها. همیشه وقت ناراحتیها و مشکلاتشان است. در این جاها اگر خوب عمل کنیم و مردم را از خود راضی نگه داریم، تابلوی حوزه را خوب عرضه کرده ایم برای همین جای خیلی خوب و جالبی است. در هرصورت لذتبخش است.جایی است که سریع نتیجه را می بیند. الان جان یک نفر را نجات می دهی، الان خانواده ای را از نگرانی درمی آوری، الان باعث می شوی که یک نفر سلامتش را از دست ندهد و نقص عضو پیدا نکند، خانواده ای را خوشحال کنی و... همه اینها را شما در حال جلوگیری از تبعاتش هستید.
· بزرگترین تجربه ای که تابحال در زمان مدیریت اورژانس داشتید چه بود؟
در حوزه فوریتها هرچه کار کنی کم کار کردی.مثلا دانش پرسنل را در حدی بالا ببریم که بهترین مداخله را داشته باشند و به مرحله ای برسند که خودشان بتوانند تصمیم بگیرند.زمان رسیدن به صحنه را با زیاد کردن پایگاهها بیشتر کنیم ، برسانیم به جایی که خدمات آنقدر فراوان و سریع باشد که اورژانسهای بیمارستانها مراجعات مستقیم مردمی نداشته باشد یا شما برده باشی و یا خودتان در محل درمان کرده باشید. یعنب مراجعات مردمی به اورژانسها بیمارستان فقط از طریق فوریتها باشد این می شود سقف کار. حالا شما ببینید چقدر جای کار داریم. بستر آموزش کل مردم است یعنی هرچه شما کار بکنی هنوز کم کار کردی. حوزه ارتباطات و سامانه های آدرس دهی، تیم های امداد، تربیت نیروهای محلی و...
· وضعیت آموزشی و رفاهی پرسنل در دوران مدیریت شما چه تفاوتی کرد؟
آموزش مشخصا تغییر کرد. اسکیل لبی که تجهیز است قبلا نبود. بعضی از بچه هایی که آموزش دیدند خودشان مربی شدند و ما توانستیم خودمان چند دوره آموزش بدهیم. ارتقای آموزش بدهیم. از سال اول نحوه برگزاری کارگاهها و آموزش طوری بود که پذیرش کارشناسی فوریتها در دوره های اول یکی دو نفر بود اما الان درصد خیلی خوبی دارند.این یعنی سطح آموزش بالا رفته و فشار بر پرسنل برای آموزش بالا رفته است و بازهم بیشتر خواهد شد.
در بحث رفاهی ما تابع اعتباریم. در سال گذشته خوب کار شد، سوییت شمال گرفتیم، برنامه های تفریحی داشتیم، اما وقتی اعتبار سقوط کرد، مجبور شدیم برخی از کارهایمان را تعطیل کنیم.
· اگر شما یک تکنسین فوریتها بودید چه توقعی از رییس خود داشتید؟
اینکه ما را درک کند. یعنی بپذیرد کار ما و شرایط کاری ما سخت است.
· مهمترین عامل پیشرفت سیستم فوریتها بنظر شما چیست؟
دانش یک بخش مهمی از آن است. از طرف دیگر مسائل رفاهی مثلا کاری کنیم شرایط استرسی کم شود،هرچند وقت یکبار لوازم تفریحی و مسافرتهای شاد فراهم شود، وجود روانکاو و... علاوه برآن حفظ سلامت خود تکنسینهاست. مثلا جزو وظایف پرسنل فوریتها آمادگی جسمانی و روحی باشد یعنی ساعت موظفی پرسنل تفریح برای حفظ سلامت باشد. ورزش، آمادگی جسمانی، اردوهای خانوادگی، تفریحی و...
· برای شهرستانها چه اقدامی صورت گرفته است؟
روسای مراکز فوریتهای پزشکی در شهرستانها، رییس شبکه ها هستند. یعنی روسای شبکه ابلاغ رییس مرکز مدیریت حوادث شهرستان را دارند و این یعنی روسای شبکه مداخله دارند و اورژانس و پرسنل را مستقیما زیرمجموعه خود بدانند. این یعنی اهمیت دادن به اورژانسها. خودشان پاسخگوی مستقیم اورژانس بوده اند و حتی در کارگاهها هم شرکت می کنند.
ادامه دارد...
۹۲/۱۲/۲۲